Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -

لوقا 18 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


قاضی نادرست و بیوه‌زن سِمِج

1 عیسی برای شاگردان مَثَلی آورد تا نشان دهد که باید همیشه دعا کنند و هرگز دل‌سرد نشوند.

2 او فرمود: «در شهری قاضی‌ای بود که نه ترس از خدا داشت و نه توجّهی به خلق.

3 در همان شهر، بیوه‌زنی زندگی می‌کرد که نزد او می‌آمد و از دست دشمن خود شکایت می‌کرد.

4 قاضی تا مدّت زیادی به شکایت او توجّهی نکرد، امّا سرانجام پیش خود گفت، 'درست است که من ترسی از خدا و توجّهی به خلق خدا ندارم،

5 امّا این بیوه‌زن مایۀ دردسر من شده است، و برای این‌که با اصرار و پافشاری خود مرا به ستوه نیاورد، به داد او خواهم رسید.'»

6 عیسای خداوند فرمود: «آنچه را که قاضی بی‌انصاف گفت شنیدید.

7 آیا خدا به دادخواهی برگزیدگان خود که شب و روز به درگاهش تضرّع می‌کنند توجّه نخواهد کرد و آیا برای کمک به آن‌ها شتاب نخواهد نمود؟

8 بدانید که به‌زودی و به نفع آنان دادرسی خواهد کرد. امّا وقتی پسر انسان می‌آید، آیا اثری از ایمان برروی زمین خواهد یافت؟»


عبادت یک فریسی و یک خراجگیر

9 همچنین عیسی برای کسانی‌ که از نیکی خود مطمئن بودند و سایرین را از خود پست‌تر می‌شمردند، این مَثَل را آورده گفت:

10 «دو نفر برای دعا به معبدِ بزرگ رفتند، یکی فریسی و دیگری خراج‌گیر بود.

11 آن فریسی ایستاد و با خود دعا کرده گفت، 'ای خدا، تو را شکر می‌کنم که مانند سایرین حریص و نادرست و زناکار و یا مانند این خراج‌گیر نیستم.

12 هفته‌ای دو بار روزه می‌گیرم. ده‌یک همۀ چیزهایی را که به دست می‌آورم، می‌دهم.'

13 امّا آن خراج‌گیر دور ایستاد و جرأت نگاه کردن به آسمان را نداشت، بلکه به سینۀ خود می‌زد و می‌گفت، 'ای خدا، به من گناهکار ترحّم کن!'

14 بدانید که این خراج‌گیر بخشوده شده به خانه رفت و نه آن دیگری. هرکه خود را بزرگ نماید، خوار خواهد شد، و هرکه خود را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید.»


عیسی کودکان را برکت می‌دهد
( متّی 19‏:13‏-15 ؛ مرقس 10‏:13‏-16 )

15 مردم حتّی بچّه‌ها را به حضور عیسی می‌آوردند تا بر آن‌ها دست بگذارد، ولی شاگردان وقتی این‌ را دیدند، آن‌ها را سرزنش کردند.

16 امّا عیسی بچّه‌ها را نزد خود خواند و فرمود: «بگذارید بچّه‌ها نزد من بیایند و مانع آنان نشوید، چون پادشاهی خدا به چنین کسانی تعلّق دارد.

17 به‌یقین به شما می‌گویم اگر کسی پادشاهی خدا را مانند یک کودک نپذیرد، هیچ‌وقت وارد آن نخواهد شد.»


ثروتمندان و پادشاهی خدا
( متّی 19‏:16‏-30 ؛ مرقس 10‏:17‏-31 )

18 شخصی از اشراف یهود از عیسی پرسید: «ای استاد نیکو، من برای به دست آوردن حیات جاودان چه باید بکنم؟»

19 عیسی به او فرمود: «چرا مرا نیکو می‌خوانی؟ هیچ‌کس جز خدا نیکو نیست.

20 احکام را می‌دانی: زنا نکن، قتل نکن، دزدی نکن، شهادت دروغ نده، پدرت و مادر خود را احترام کن.»

21 آن مرد جواب داد: «من از جوانی همۀ این‌ها را رعایت کرده‌ام.»

22 عیسی وقتی این‌ را شنید، فرمود: «هنوز یک‌چیز کم داری؛ آنچه داری بفروش و میان فقرا تقسیم کن که در عالم بالا گنجی خواهی داشت، و بعد بیا از من پیروی کن.»

23 امّا او از این سخنان بسیار غمگین شد، چون ثروت بسیار داشت.

24 عیسی وقتی این‌ را دید، فرمود: «چه دشوار است ورود ثروتمندان به پادشاهی خدا!

25 رد شدن شتر از سوراخ سوزن آسان‌تر است تا وارد شدن ثروتمندی به پادشاهی خدا.»

26 شنوندگان پرسیدند: «پس چه کسی می‌تواند نجات یابد؟»

27 عیسی پاسخ داد: «آنچه برای آدمیان غیرممکن است، برای خدا امکان دارد!»

28 پطرس گفت: «ببین، ما از همه‌‌چیز خود دست کشیده‌ایم و پیرو تو شده‌ایم.»

29 عیسی فرمود: «به‌یقین به شما می‌گویم که هر‌کس به‌خاطر پادشاهی خدا، خانه یا زن یا برادران یا والدین یا فرزندان خود را ترک نماید،

30 نه‌تنها در این دنیا چندین برابر عوض خواهد گرفت، بلکه در آخرت هم حیات جاودان نصیب او خواهد شد.»


سوّمین پیشگویی عیسی دربارۀ مرگ خود
( متّی 20‏:17‏-19 ؛ مرقس 10‏:32‏-34 )

31 عیسی دوازده شاگرد خود را به کناری برد و به آنان فرمود: «ما اکنون به اورشلیم می‌رویم و آنچه انبیا دربارۀ پسر انسان نوشته‌اند، به حقیقت خواهد پیوست.

32 او به بیگانگان تسلیم خواهد شد؛ او را مسخره خواهند کرد و با او بدرفتاری نموده به رویش آب دهان خواهند انداخت.

33 او را تازیانه زده خواهند کشت. امّا در روز سوّم باز زنده خواهد شد.»

34 امّا شاگردان از این‌همه، چیزی نفهمیدند و معنی این سخن بر ایشان پنهان بود و درک نمی‌کردند که دربارۀ چه چیز صحبت می‌کند.


شفای گدای نابینا
( متّی 20‏:29‏-34 ؛ مرقس 10‏:46‏-52 )

35 هنگامی‌که عیسی به نزدیکی اریحا رسید، کوری در کنار راه نشسته بود و گدایی می‌کرد.

36 همین‌که شنید جمعیّتی از آنجا می‌گذرد، پرسید چه خبر است؟

37 به او گفتند: «عیسای ناصری از اینجا می‌گذرد.»

38 پس فریاد زد: «ای عیسی، ای پسر داوود، به من رحم کن!»

39 اشخاصی که در جلو بودند به او پرخاش کرده گفتند: «ساکت باش!» امّا او هرچه بلندتر فریاد می‌زد: «ای پسر داوود، به من رحم کن!»

40 عیسی ایستاد و دستور داد آن مرد را نزد او بیاورند. وقتی آمد، از او پرسید:

41 «چه می‌خواهی برایت بکنم؟» جواب داد: «ای آقا، می‌خواهم بار دیگر بینا شوم.»

42 عیسی به او فرمود: «بینا شو! ایمانت تو را شفا داده است.»

43 فوراً بینایی خود را باز یافت و در‌حالی‌که خدا را تمجید می‌کرد، به‌دنبال عیسی رفت. همۀ مردم به‌خاطر آنچه دیده بودند، خدا را حمد گفتند.

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
Lean sinn:



Sanasan