Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -

یوشع 8 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


اشغال و ویرانی شهر عای

1 خداوند به یوشع گفت: «همۀ جنگ‌جویان را گرفته بدون ترس و تشویش به عای برو. من پادشاه عای، مردم شهر و سرزمین او را به دست تو داده‌ام.

2 همان رفتاری که با اریحا و پادشاه آن کردی، با عای و پادشاهش نیز بکن، امّا این بار به تو اجازه می‌دهم که همۀ اموال و چهارپایان آن‌ها را به غنیمت گرفته برای خودتان نگه دارید. گروهی از مردانِ خود را مخفیانه برای حملهٔ ناگهانی در پشت شهر مستقر کن.»

3 پس یوشع و تمام لشکریان او آمادهٔ حرکت به‌طرف عای شدند. یوشع سی هزار سرباز دلیر را انتخاب کرد و هنگام شب آن‌ها را به آنجا فرستاد و دستور داد:

4 «برای شبیخون زدن در یک طرف شهر پنهان شوید، امّا نه بسیار دور از آن، و همهٔ شما برای حملۀ ناگهانی آماده باشید.

5-6 من با یک گروه سرباز به شهر حمله می‌کنم. وقتی‌که لشکریان عای، مانند دفعۀ گذشته به مقابلۀ ما آمدند، ما عقب‌نشینی می‌کنیم. آن‌ها تصوّر می‌کنند که ما فرار می‌کنیم، پس ما را تعقیب خواهند نمود. چون از شهر به فاصله زیادی دور شدند،

7 آنگاه شما از کمینگاه خود بیرون آمده شهر را تصرّف کنید، زیرا یَهْوه، خدای شما، آن‌ را به دست شما تسلیم خواهد نمود.

8 وقتی شهر را تصرّف کردید، طبق فرمان خداوند آن‌ را آتش بزنید. این است فرمان من به شما.»

9 پس یوشع ایشان را فرستاد و آن‌ها هنگام شب به‌طرف کمینگاه خود حرکت کردند و در جایی که بین غرب عای و ‌بِیت‌ئیل‌ بود، پنهان شدند. یوشع شب را در اردوگاه خود به سر برد.

10 صبح روز بعد، یوشع برخاست و سربازان خود را آماده کرد. آنگاه او و رهبران بنی‌اسرائیل رهسپار عای شدند.

11 آن‌ها در شمال شهر در نزدیکی درّه‌ای اردو زدند.

12 یوشع پنج هزار نفر را انتخاب کرد و آن‌ها را به غرب شهر، بین عای و بِیت‌ئیل فرستاد تا کمین کنند.

13 لشکر اصلی در شمال شهر و بقیّه در غرب شهر موضع گرفتند. یوشع شب را در دشت به سر برد.

14 وقتی پادشاه عای لشکر یوشع را دید، فوراً دست به کار شد و به‌ همراه لشکریان خود برای حمله به بنی‌اسرائیل به روبه‌روی دشت اُردن حرکت کرد، غافل از این‌که یک لشکر دیگر در عقب شهر کمین کرده‌ است.

15 یوشع و مردان جنگی او چنان وانمود کردند که از دست آن‌ها شکست خورده به‌طرف بیابان فرار می‌کنند.

16 پس به تمام سربازانی که در شهر بودند، دستور داده شد که به تعقیب بنی‌اسرائیل بروند. به‌این‌ترتیب آن‌ها از شهر دور شدند،

17 به‌طوری‌که هیچ سربازی در ‌بِیت‌ئیل‌ و یا عای برای دفاع باقی نماند و دروازه‌های شهر را نیز باز گذاشتند و به تعقیب بنی‌اسرائیل رفتند.

18 آنگاه خداوند به یوشع گفت: «نیزه‌ات را به‌طرف عای دراز کن، زیرا من آن‌ شهر را به دست تو خواهم داد.» یوشع چنان کرد.

19 همین‌که دست یوشع بلند شد، لشکر بنی‌اسرائیل که در کمینگاه بودند، فوراً به شهر حمله کردند و آن‌ را تسخیر نموده آتش زدند.

20 چون مردان عای به پشت سَرخود نگاه کردند، دیدند که دود از شهر به‌طرف آسمان بالا می‌رود و راه فرار از هر سو به روی ایشان بسته شده است، زیرا مردانی که به بیابان فرار کرده بودند، برگشته به آن‌هایی که در تعقیبشان بودند، حمله کردند.

21 وقتی یوشع و همراهانش دود را دیدند و فهمیدند که سربازانی که در کمین بودند، شهر را تسخیر کرده‌اند، بازگشتند و تمام مردان عای را به قتل رساندند.

22 مردان اسرائیل که در شهر بودند، بیرون آمدند و از پشت حمله کردند. مردان عای به‌طور کامل محاصره شدند به‌طوری‌که هیچ‌کس نتوانست فرار کند، و همه کشته شدند.

23 امّا پادشاه عای را زنده دستگیر کرده به حضور یوشع آوردند.

24 بعد از آنکه مردان بنی‌اسرائیل تمام کسانی را که در خارج شهر بودند کشتند، به داخل شهر رفتند و کسانی را که زنده مانده بودند، با شمشیر هلاک کردند.

25 در همان روز تمام ساکنان عای که در حدود دوازده هزار زن و مرد بودند، کشته شدند؛

26 زیرا یوشع نیزۀ خود را به‌طرف عای بالا گرفته بود و تا زمانی‌‌که تمام ساکنان آن نابود نشده بودند، ‌آن را پایین نیاورد.

27 پس بنی‌اسرائیل مطابق دستور خداوند به یوشع، فقط چهارپایان و اموال آنان را برای خود به غنیمت گرفتند.

28 یوشع عای را آتش زد و به خاکستر تبدیل نمود و تا امروز به همان حال باقی است.

29 او پادشاه عای را به دار آویخت و جسد او تا شام آویزان ماند. هنگام غروب آفتاب، طبق دستور یوشع، جسد او را از دار پایین آوردند و نزد دروازۀ ورودی شهر انداخته بر روی آن یک تودۀ بزرگ سنگ انباشتند که هنوز هم دیده می‌شود.


خواندن تورات در کوه عیبال

30 بعد یوشع قربانگاهی برای یَهْوه، خدای اسرائیل بر کوه عیبال ساخت.

31 همان‌طور که موسی خادم خداوند در کتاب تورات به مردم اسرائیل دستور داده بود، قربانگاهی از سنگ‌های نتراشیده که ابزار کارگران به آن‌ها نخورده بود، ساخت و مردم در آنجا قربانی‌های سوختنی و قربانی مشارکت و سلامتی برای خداوند تقدیم کردند.

32 یوشع در همان‌جا در حضور بنی‌اسرائیل یک نسخه تورات موسی را بر لوح‌های سنگی نوشت.

33 تمام بنی‌اسرائیل و رهبران، صاحب منصبان، داوران و همچنین غریبانی که در بین آن‌ها بودند، به دو دسته تقسیم شده مقابل هم ایستادند. نیمی‌ در پایین کوه جِرزیم و نیم دیگر آن‌ها در پایین کوه عیبال ایستادند. بین آن دو دسته، کاهنان و صندوق پیمان خداوند قرار داشتند و منتظر بودند که دعای برکت خوانده شود. این مراسم برحسب دستوری بود که موسی خادم خداوند سال‌ها پیش داده بود.

34 بعد یوشع از روی کتاب تورات، دعای برکت و لعنت را برای ایشان خواند.

35 تمام احکامی‌ که موسی نوشته بود، از ابتدا تا انتها برای جماعت بنی‌اسرائیل از جمله زنان و اطفال و بیگانگانی که در میانشان ساکن بودند، خوانده شد.

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
Lean sinn:



Sanasan