یوشع 5 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

مراسم ختنه در جِلجال

¹ پادشاهان اَموریان در غرب رود اُردن و همۀ پادشاهان کنعانیان در سواحل دریای مدیترانه شنیدند که خداوند آب رود اُردن را خشک نمود و مردم اسرائیل همگی از آن عبور کردند. بنابراین آن‌ها از مردم اسرائیل بسیار ترسیدند و دل و جرأت خود را از دست دادند.

² آنگاه خداوند به یوشع فرمود: «از سنگ چخماق چاقو بساز و تمام مردان اسرائیل را ختنه کن.»

³ پس یوشع از سنگ چخماق چاقو ساخت و مردان اسرائیل را بر تپّۀ غُلفه ختنه کرد.

^4-5 دلیل ختنه این بود که هرچند همۀ مردان جنگی اسرائیل هنگامی‌که سرزمین مصر را ترک کردند ختنه شده بودند، امّا آن‌ها در طی چهل سال اقامت خود در بیابان مردند و پسرانی که از‌ آن‌ پس به دنیا آمدند، ختنه نشده بودند.

⁶ قوم اسرائیل برای مدّت چهل سال سرگردان بودند. در آن مدّت، همۀ مردان جنگی که سرزمین مصر را ترک کرده بودند، درگذشتند. چون آن‌ها از خداوند اطاعت نکردند، خداوند قسم خورد که نگذارد پای یکی از آن‌ها به آن سرزمینی که به اجدادشان وعده فرموده بود، یعنی سرزمینی که شیر و عسل در آن جاری است، برسد.

⁷ پسران آن مردان هرگز ختنه نشده بودند؛ اینان نسل جدیدی بودند که یوشع آنان را ختنه کرد.

⁸ وقتی مراسم ختنه به پایان رسید، تمام قوم در اردوگاه‌های خود ماندند تا زخم‌شان بهبود یابد.

⁹ خداوند به یوشع گفت: «امروز من لکّه‌ٔ ننگ بردگی در مصر را از شما دور کردم.» پس آن محلی را که در آن مراسم ختنه صورت گرفت، جِلجال، یعنی «دور کردن»، نامید که تا به امروز به همین نام یاد می‌شود.

عید فِصَح در جِلجال

¹⁰ وقتی بنی‌اسرائیل در جِلجال نزدیک اریحا اردو زده بودند، مراسم عید فِصَح را در عصر روز چهاردهم ماه برگزار نمودند.

¹¹ روز بعد، برای اوّلین بار از محصولات سرزمین کنعان، یعنی نان فطیر و حبوبات برشته شده، خوردند.

¹² مَنّا دیگر نبارید و بنی‌اسرائیل دیگر هرگز از آن نخوردند، بلکه از آن به بعد از محصولات زمین کنعان خوردند.

رؤیای یوشع

¹³ یوشع در نزدیکی‌ شهر اریحا بود که ناگهان مردی را که یک شمشیر برهنه در دست داشت، دید. یوشع نزد او رفته پرسید: «تو دوست ما هستی یا دشمن ما؟»

¹⁴ آن شخص جواب داد: «هیچ‌کدام. من فرماندهٔ ارتش خداوند هستم.» یوشع به سجده افتاده گفت: «آقایم به خادم خود چه می‌فرماید؟»

¹⁵ فرمانده به او گفت: «کفش‌هایت را از پایت بیرون آور، زیرا جایی که ایستاده‌ای، مکان مقدّسی است.» و یوشع اطاعت کرد.