Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -

یونس 4 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


خشم یونس و لطف خداوند

1 یونس از این بابت بسیار ناراحت و خشمگین شد.

2 پس دعا کرد و گفت: «ای خداوند، آیا وقتی در وطن خودم بودم، نگفتم که چنین خواهی کرد و آیا به همین دلیل نبود که می‌خواستم به تَرشیش فرار کنم؟ من مطمئن بودم که تو کریم، رحیم، دیرغضب و پُر از محبّت هستی و همیشه حاضری که از مجازات مردم منصرف شوی.

3 حالا، ای خداوند، بگذار که من بمیرم زیرا برای من مردن از زنده ماندن بهتر است.»

4 خداوند در پاسخ یونس گفت: «تو چه حقّی داری که خشمگین شوی؟»

5 یونس از شهر بیرون رفت و در قسمت شرقی شهر نشست. در آنجا سایبانی برای خود ساخت و زیر سایه‌اش نشست و منتظر این بود که ببیند برای نینوا چه اتّفاقی می‌افتد.

6 پس خداوند در آنجا کدویی رویانید تا بر یونس سایه بیندازد که راحت‌تر باشد. یونس به‌خاطر بوتۀ کدو بسیار خوشحال شده بود.

7 امّا سپیده‌دَم روز بعد، به دستور خدا کِرمی کدو را زد و از بین برد.

8 بعد از این‌که آفتاب بالا آمد، خدا باد شرقی سوزانی فرستاد. چون آفتاب بر سر یونس تابید، او از گرما بی‌حال شد و از خدا طلب مرگ کرد و گفت: «برای من مردن از زنده ماندن بهتر است.»

9 امّا خدا به او گفت: «تو چه حقّی داری که به‌خاطر یک بوتۀ کدو خشمگین شوی؟» یونس گفت: «آری، من حقّ دارم تا حدّ مرگ خشمگین شوم.»

10 خداوند گفت: «این بوته در عرض یک‌شب رویید و روز بعد خشک شد. تو هیچ زحمتی برای آن نکشیدی و آن‌ را رشد و نمو ندادی، امّا دلت به حال آن می‌سوزد؟

11 امّا در نینوا بیشتر از صد و بیست هزار نفر که هنوز دست چپ و راست خود را نمی‌شناسند، زندگی می‌کنند و در آنجا حیوانات بسیاری هستند؛ پس نباید دل من برای آن شهر بزرگ بسوزد؟»

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
Lean sinn:



Sanasan