یوحنا 8 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳زنی که در هنگام زنا گرفته شد 1 امّا عیسی به کوه زیتون رفت. 2 صبح زود، او باز به معبدِ بزرگ آمد. همۀ مردم به دور او جمع شدند و او نشسته به تعلیم دادن آنها مشغول شد. 3 در این وقت، علما و فریسیان زنی را که در هنگام عمل زنا گرفته بودند، نزد او آوردند و وادارش کردند که جلوی همه بایستد. 4 آنان به او گفتند: «ای استاد، این زن در هنگام عمل زنا گرفته شده است. 5 موسی در تورات به ما دستور داده است که چنین زنهایی باید سنگسار شوند. امّا تو در اینباره چه میگویی؟» 6 آنان این را از روی امتحان از عیسی پرسیدند تا دلیلی برای اتّهام او پیدا کنند. امّا عیسی به جلو خم شده با انگشت روی زمین مینوشت. 7 ولی چون آنان با اصرار به سؤال خود ادامه دادند، عیسی سَرخود را بلند کرده گفت: «آن کسی که در میان شما بیگناه است، سنگ اوّل را به او بزند.» 8 عیسی باز خم شده بر زمین مینوشت. 9 وقتی آنها این را شنیدند، از پیران شروع کرده یک به یک بیرون رفتند و عیسی تنها با آن زن که در وسط ایستاده بود، باقی ماند. 10 عیسی سَرخود را بلند کرد و به آن زن گفت: «آنها کجا رفتند؟ هیچکس تو را محکوم نکرد؟» 11 زن گفت: «هیچکس، ای آقا.» عیسی گفت: «من هم تو را محکوم نمیکنم. برو و دیگر گناه نکن.»] عیسی نور جهان است 12 عیسی بار دیگر با مردم صحبت کرده گفت: «من نور جهان هستم. کسی که از من پیروی کند، هرگز در تاریکی راه نخواهد رفت، بلکه نور حیات را خواهد داشت.» 13 فریسیان به او گفتند: «تو دربارۀ خودت شهادت میدهی؛ پس شهادت تو اعتباری ندارد.» 14 عیسی در پاسخ گفت: «حتّی اگر من بر خود شهادت بدهم، شهادتم معتبر است، زیرا من میدانم از کجا آمدهام و به کجا میروم، ولی شما نمیدانید که من از کجا آمدهام و به کجا میروم. 15 شما با معیارهای انسانی قضاوت میکنید، ولی من دربارۀ هیچکس قضاوت نمیکنم. 16 اگر قضاوت هم بکنم، قضاوت من درست است، چون در این کار تنها نیستم، بلکه پدری که مرا فرستاد نیز با من است. 17 در شریعت شما هم نوشته شده است که گواهی دو شاهد معتبر است: 18 یکی خود من هستم که برخود شهادت میدهم و شاهد دیگر پدری است که مرا فرستاد.» 19 به او گفتند: «پدر تو کجا است؟» عیسی پاسخ داد: «شما نه مرا میشناسید و نه پدر مرا. اگر مرا میشناختید، پدر مرا نیز میشناختید.» 20 عیسی این سخنان را هنگامی گفت که در خزانهٔ معبدِ بزرگ تعلیم میداد، و کسی بهطرف او دست دراز نکرد، زیرا وقت او هنوز نرسیده بود. جاییکه من میروم، شما نمیتوانید بیایید 21 باز عیسی به ایشان گفت: «من میروم و شما بهدنبال من خواهید گشت، ولی در گناهان خود خواهید مُرد و به جاییکه من میروم، نمیتوانید بیایید.» 22 سران یهود به یکدیگر گفتند: «وقتی میگوید جاییکه من میروم، شما نمیتوانید بیایید، آیا منظورش این است که او میخواهد خودش را بکُشد؟» 23 عیسی به آنها گفت: «شما به این عالم پایین تعلّق دارید، امّا من از عالم بالا آمدهام؛ شما از این جهان هستید، ولی من از این جهان نیستم. 24 بهاینجهت به شما گفتم که در گناهان خود خواهید مرد. اگر ایمان نیاورید که من 'او هستم'، در گناهان خود خواهید مرد.» 25 آنان از او پرسیدند: «تو کیستی؟» عیسی جواب داد: «من همان کسی هستم که از اوّل هم به شما گفتم. 26 چیزهای زیادی دارم که دربارۀ شما بگویم و داوری نمایم، امّا فرستندۀ من حقیقت محض است و من آنچه را که از او شنیدهام، به جهان اعلام میکنم.» 27 آنها نفهمیدند که او دربارۀ پدر با آنان سخن میگوید. 28 به همین دلیل عیسی به آنان گفت: «وقتی شما پسر انسان را از زمین بلند کردید، آنگاه خواهید دانست که من او هستم و از خود کاری نمیکنم، بلکه همانطور که پدر به من تعلیم داده است، سخن میگویم. 29 فرستندۀ من با من است. پدر مرا تنها نگذاشته است، زیرا من همیشه آنچه که او را خشنود میسازد، انجام میدهم.» 30 در نتیجۀ این سخنان بسیاری به او گرویدند. آزادی و بردگی 31 آنگاه عیسی به یهودیانی که به او ایمان آورده بودند گفت: «اگر مطابق کلام من عمل کنید، درواقع شاگردان من خواهید بود 32 و حقیقت را خواهید شناخت و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد.» 33 آنها به او جواب دادند: «ما فرزندان ابراهیم هستیم و هرگز غلام کسی نبودهایم. مقصود تو از اینکه میگویی شما آزاد خواهید شد، چیست؟» 34 عیسی به ایشان گفت: «درحقیقت به شما میگویم که هرکسی که گناه میکند، غلام گناه است 35 و غلام همیشه در میان اهل خانه نمیماند، ولی پسر همیشه میماند. 36 پس اگر پسر شما را آزاد سازد، واقعاً آزاد خواهید بود. 37 میدانم که شما فرزندان ابراهیم هستید. امّا چون تعالیم من در دلهای شما جایی ندارد، میخواهید مرا بکُشید. 38 من دربارۀ آنچه در حضور پدر دیدهام، سخن میگویم و شما هم آنچه را از پدر خود آموختهاید، انجام میدهید.» 39 آنها در پاسخ گفتند: «ابراهیم پدر ما است.» عیسی به آنها گفت: «اگر فرزندان ابراهیم میبودید، کارهای او را بهجا میآوردید، 40 ولی حالا میخواهید مرا بکُشید. من همان کسی هستم که حقیقت را آنچنانکه از خدا شنیدهام، به شما میگویم، ولی شما میخواهید مرا بکُشید؛ ابراهیم چنین کاری نکرد. 41 شما کارهای پدر خود را بهجا میآورید.» آنها به او گفتند: «ما حرامزاده نیستیم؛ ما یک پدر داریم و آن خود خدا است.» 42 عیسی به آنها گفت: «اگر خدا پدر شما میبود، مرا دوست میداشتید، زیرا من از جانب خدا آمدهام و در بین شما هستم. من به اختیار خود نیامدهام، بلکه او مرا فرستاد. 43 چرا سخنان مرا نمیفهمید؟ برای اینکه طاقت شنیدن چنین سخنانی را ندارید. 44 شما فرزندان پدر خود ابلیس هستید و آرزوهای پدر خود را بهعمل میآورید. او از اوّل قاتل بوده و از راستی بیخبر، چون در او هیچ راستی نیست. وقتی دروغ میگوید، مطابق سرشت خود رفتار مینماید، زیرا او دروغگو و پدر تمام دروغها است. 45 امّا من چون حقیقت را به شما میگویم، به من ایمان نمیآورید. 46 کدامیک از شما میتواند گناهی به من نسبت دهد؟ پس اگر من حقیقت را میگویم، چرا به من ایمان نمیآورید؟ 47 کسی که از خدا باشد، به کلام خدا گوش میدهد. شما به کلام خدا گوش نمیدهید، چون از خدا نیستید.» عیسی و ابراهیم 48 آنها در جواب به او گفتند: «آیا درست نگفتیم که تو سامری هستی و دیو داری؟» 49 عیسی پاسخ داد: «من دیو ندارم، بلکه به پدر خود احترام میگذارم، ولی شما مرا بیحرمت میسازید. 50 من طالب جلال خود نیستم. کس دیگری هست که طالب آن است و او قضاوت میکند. 51 درحقیقت به شما میگویم که اگر کسی از کلام من اطاعت نماید، هرگز نخواهد مرد.» 52 آنها به او گفتند: «حالا مطمئن شدیم که تو دیو داری. ابراهیم و همۀ انبیا مردند، ولی تو میگویی، 'هر که از کلام من اطاعت نماید، هرگز نخواهد مرد.' 53 آیا تو از پدر ما ابراهیم و همۀ انبیایی که مردهاند، بزرگتری؟ فکر میکنی که هستی؟» 54 عیسی پاسخ داد: «اگر من خود را بزرگ بدانم، این بزرگی ارزشی ندارد. آن پدر من است که مرا بزرگی و جلال میبخشد، همان کسی که شما میگویید خدای شما است. 55 شما هیچوقت او را نشناختهاید، امّا من او را میشناسم و اگر بگویم که او را نمیشناسم، مانند شما دروغگو خواهم بود، ولی من او را میشناسم و از کلام او اطاعت میکنم. 56 پدر شما ابراهیم شادی میکرد که روز مرا خواهد دید؛ او آن را دید و شادمان شد.» 57 آنها به او گفتند: «تو هنوز پنجاه سال نداری و میگویی ابراهیم را دیدهای؟» 58 عیسی به ایشان گفت: «درحقیقت به شما میگویم که پیش از تولّد ابراهیم، 'من هستم'.» 59 آنها سنگ برداشتند که بر عیسی پرتاب کنند، ولی او از نظر مردم پنهان شد و معبدِ بزرگ را ترک کرده رفت. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies