اِشعیا 6 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳خداوند اِشعیا را به نبوّت برمیگزیند 1 در همان سالی که عُزّیای پادشاه مُرد، من خداوند را دیدم که بر تخت خود نشسته بود، پُرشکوه و متعالی و دامن ردای او تمام صحن معبدِ بزرگ را پوشانیده بود. 2 بر فراز او سَرافینی ایستاده بودند. هریک از آنها شش بال داشت. با دو بال، صورت خود را و با دو بال دیگر بدن خویش را پوشانده بودند، و با دو بال آخر پرواز میکردند. 3 آنها به یکدیگر میگفتند: «قدّوس، قدّوس، قدّوس، خداوند متعال! جهان پُر است از جلال او.» 4 صدای آواز آنها بنیان معبدِ بزرگ را به لرزه درآورد و معبدِ بزرگ پُر از دود شد. 5 آنگاه گفتم: «وای بر من که دیگر امیدی برایم نیست، زیرا که مردی ناپاکلب هستم و در میان قومی ناپاکلب ساکنم. ولی چشمان من پادشاه، خدای متعال، را دیدهاند.» 6 آنگاه یکی از آن سرافین، زغالی افروخته را با انبر از قربانگاه برداشت و بهسوی من پرواز کرد. 7 او لبهای مرا با آن زغال گداخته لمس کرده گفت: «این زغال، لبهای تو را لمس نموده؛ پس گناهانت پاک و خطاهایت آمرزیده شده است.» 8 آنگاه صدای خداوند را شنیدم که میگفت: «چه کسی را بفرستم؟ چه کسی از جانب ما خواهد رفت؟» من جواب دادم: «من آمادهام؛ مرا بفرست!» 9 پس خداوند به من گفت که برو و به این مردم بگو: «هرقدر گوش کنید، درک نخواهید کرد و هرقدر نگاه کنید، نخواهید فهمید.» 10 سپس خداوند به من گفت: «ذهنهای آنها را کُند، گوشهایشان را کَر و چشمانشان را کور کن تا نتوانند ببینند، بشنوند یا بفهمند تا مبادا به سوی من بازگشته شفا یابند.» 11 من پرسیدم: «خداوندا، تا به کی چنین خواهد بود؟» او گفت: «تا زمانیکه شهرها ویران شده از سکنه خالی شوند و خانهها متروک گردند و زمین بایر گردد، 12 تا زمانیکه من مردمانش را به مکانهای دوردست بفرستم و تمام سرزمین را ویران سازم. 13 حتّی اگر یکدهم از آنها باقی بمانند، باردیگر سوخته خواهند شد؛ مانند درخت بلوط یا چنار که بریده شده و کندهاش باقی مانده است.» کندهٔ درخت نشانۀ شروع تازهٔ قوم مقدّس خدا است. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies