پیدایش 12 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳دعوت خدا از اَبرام 1 خداوند به اَبرام گفت: «وطن خود، بستگانت و خانۀ پدری خود را ترک کن و به طرف سرزمینی که به تو نشان میدهم برو. 2 من از تو قومی بزرگ خواهم ساخت و تو را برکت خواهم داد؛ نام تو را عظیم خواهم ساخت و تو مایهٔ برکت خواهی بود. 3 «به کسانی که تو را برکت دهند، برکت خواهم داد. امّا کسانی را که تو را لعنت کنند، لعنت خواهم کرد، و از طریق تو همۀ ملّتها برکت خواهند یافت.» 4 اَبرام در هفتاد و پنج سالگی همانطور که خداوند به او دستور داده بود، از حَران خارج شد. لوط هم همراه او رفت. 5 اَبرام زن خود سارای و برادرزادهاش لوط، و تمام دارایی و غلامانی را که در حَران به دست آورده بود، با خود برد و آنها به طرف سرزمین کنعان حرکت کردند. وقتی آنها به سرزمین کنعان رسیدند، 6 اَبرام در آنجا گشت تا به مکان مقدّس بلوطستان موره در زمین شِکیم رسید. در آن موقع کنعانیان هنوز در آن سرزمین زندگی میکردند. 7 خداوند به اَبرام ظاهر شد و به او گفت: «من این سرزمین را به نسل تو میبخشم.» پس اَبرام در آنجا برای خداوند که خود را بر او ظاهر کرده بود، قربانگاهی بنا کرد. 8 بعد از آن او حرکت کرده به طرف تپّههای شرقی شهر بِیتئیل رفت و اردوی خود را بین بِیتئیل در مغرب و عای در مشرق بنا کرد. در آنجا نیز قربانگاهی برای خداوند بنا کرد و خداوند را پرستش نمود. 9 او دوباره از آنجا به جای دیگر کوچ کرد. بهاینترتیب، از مکانی به مکانی دیگر کوچ کرد تا به جنوب کنعان رسید. اَبرام در مصر 10 امّا قحطی شدیدی آن سرزمین را فراگرفت. به این دلیل بود که اَبرام باز هم به طرف جنوب رفت و به مصر رسید تا برای مدّتی در آنجا زندگی کند. 11 وقتی به مرز مصر رسیدند، اَبرام به زن خود سارای گفت: «میدانم که تو زن زیبایی هستی، 12 پس، وقتی مصریان تو را با من ببینند و بفهمند که تو همسر من هستی، مرا خواهند کُشت و تو را زنده نگاه خواهند داشت. 13 پس به آنها بگو که تو خواهر من هستی تا بهخاطر تو مرا نکُشند و با من به خوبی رفتار کنند.» 14 وقتی اَبرام از مرز گذشته به مصر داخل شد، مصریان دیدند که همسر او زیبا است. 15 بعضی از درباریان سارای را دیده از زیبایی او به فرعون خبر دادند، و او را به کاخ فرعون بردند. 16 پادشاه بهخاطر سارای، با اَبرام بسیار خوب رفتار کرد و به او گلّههای گوسفند، بُز، گاو، الاغ، شتر، غلامان و کنیزان بسیار بخشید. 17 امّا بهخاطر اینکه فرعون، سارای، زن اَبرام، را گرفته بود، خداوند فرعون و اهل خانهاش را به بلاهای سختی مبتلا کرد. 18 پس فرعون اَبرام را احضار کرده از او پرسید: «این چه کاری بود که کردی؟ چرا به من نگفتی که این زن همسر تو است؟ 19 چرا گفتی که او خواهر تو است و گذاشتی من او را به همسری خود بگیرم؟ این زن تو است؛ او را بردار و از اینجا برو.» 20 فرعون به مأموران خود دستور داد، و آنها اَبرام را با زنش و هرچه داشت برده از مصر بیرون کردند. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies