خروج 9 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳پنجمین بلا: مرگ حیوانات 1 خداوند به موسی گفت: «نزد فرعون برو و بگو یَهْوه، خدای عبرانیان چنین میفرماید، 'قوم مرا آزاد کن تا برود و مرا پرستش کند. 2 زیرا اگر آنها را آزاد نکنی و از رفتن آنها جلوگیری کنی، 3 دست خداوند بلای سختی بر حیوانات تو خواهد فرستاد که اسبها، الاغها، شتران، گاوها، گوسفندان و بُزهای تو را مبتلا خواهد ساخت. 4 امّا خداوند میان حیوانات بنیاسرائیل و حیوانات مصریان فرق خواهد گذاشت بهطوریکه هیچ حیوانی که متعلّق به بنیاسرائیل است، نخواهد مرد. 5 و خداوند فردا را برای انجام این کار تعیین نموده است.'» 6 فردای آن روز خداوند به آنچه که فرموده بود، عمل کرد و تمام حیوانات مصریان مردند، امّا حتّی یکی از حیوانات بنیاسرائیل هم نمرد. 7 فرعون پس از پرسوجو متوجّه شد که حتّی یکی از حیوانات بنیاسرائیل هم نمرده است. ولی فرعون همچنان سختدل ماند و قوم را آزاد نکرد. ششمین بلا: دُملها 8 خداوند به موسی و هارون گفت: «مشتهای خود را از خاکستر کوره پُر کنید و موسی آن را در مقابل فرعون به هوا بپاشد. 9 خاکستر به غبار تبدیل شده بر سرتاسر سرزمین مصر پخش خواهد شد و همهجا دُملهای چرکین در مردم و حیوانات بهوجود خواهد آمد.» 10 پس موسی و هارون مقداری از خاکستر کوره برداشتند و موسی آن را در مقابل فرعون به هوا پاشید، و آن خاکسترها دُملهای چرکین در مردم و حیوانات بهوجود آورد. 11 حتّی جادوگران نیز نتوانستند در مقابل موسی بایستند، چون آنان هم مانند سایر مصریان بدنشان پُر از دُمل شده بود. 12 ولی خداوند همانطور که فرموده بود، دل فرعون را سخت کرد و او به سخنان موسی و هارون گوش نداد. هفتمین بلا: تگرگ 13 خداوند به موسی گفت: «فردا صبح زود نزد فرعون برو و به او بگو یَهْوه، خدای عبرانیان چنین میفرماید، 'قوم مرا آزاد کن تا بروند و مرا پرستش کنند، 14 وگرنه این دفعه نه فقط درباریان و مردمانت، بلکه خود تو را هم به بلا مبتلا خواهم کرد تا بدانی که در سرتاسر جهان کسی مانند من نیست. 15 من میتوانستم دستِ خود را دراز نموده چنان بلایایی به سر تو و مردمانت بیاورم که همگی هلاک شوید. 16 لیکن به این خاطر تو را تابهحال زنده نگاه داشتهام تا قدرت خود را نشان دهم و نام من در سرتاسر جهان مشهور گردد. 17 امّا تو همچنان متکبّری و قوم مرا آزاد نمیکنی. 18 بنابراین فردا در همینوقت چنان تگرگی بر مصر خواهم فرستاد که هرگز در مصر سابقه نداشته باشد. 19 اکنون بفرست تا گلّههایت و هر چیزی که در صحرا داری، بیاورند و در جای امن قرار دهند، زیرا تگرگ بر انسان و حیوان و هر چیزی که در صحرا باشد، خواهد بارید و همه را هلاک خواهد ساخت.'» 20 بعضی از بزرگان دربار فرعون که از آنچه خداوند فرموده بود ترسیده بودند، غلامان و گلّههای خود را بهجای سرپوشیده آوردند. 21 امّا کسانی که به هشدار خداوند اعتنا نکردند، غلامان و گلّههای خود را در صحرا واگذاشتند. 22 پس خداوند به موسی گفت: «دست خود را بهسوی آسمان بلند کن تا در سرتاسر سرزمین مصر، بر انسانها و حیوانات و گیاهان صحرا تگرگ ببارد.» 23 موسی عصای خود را بهطرف آسمان بلند کرد و به امر خداوند در سرزمین مصر رعدوبرق شدیدی واقع شد و تگرگ شروع به باریدن کرد. 24 تگرگ شدیدی میبارید و دائماً صاعقه به زمین میزد. تگرگ آنقدر شدید بود که مصریان مانند آن را در تاریخ خود بهیاد نداشتند. 25 تگرگ در سراسر سرزمین مصر هرچه را که در صحرا بود، از آدم و حیوان گرفته تا گیاهان صحرایی، همه را از بین بُرد و درختان را هم شکست. 26 سرزمین جوشن، جایی که بنیاسرائیل در آن زندگی میکردند، تنها جایی بود که در آن تگرگ نبارید. 27 فرعون، موسی و هارون را به حضور طلبید و به ایشان گفت: «این دفعه گناه کردهام، زیرا یَهْوه عادل است و من و ملّت من گناهکاریم. 28 نزد خداوند دعا کنید که رعدوبرق و تگرگ متوقّف شود! من شما را آزاد خواهم کرد. لازم نیست بیشتر از این در اینجا بمانید.» 29 موسی در جواب فرعون گفت: «همینکه از شهر بیرون برویم، دستهای خود را بلند کرده دعا خواهم کرد که رعدوبرق و تگرگ متوقّف شود تا تو بدانی که زمین از آنِ خداوند است. 30 ولی میدانم که تو و درباریانت هنوز از یَهْوه، خدا نمیترسید.» 31 محصول کتان و جو آسیب دیده بود چون جو، خوشه کرده بود و کتان دانه آورده بود. 32 امّا محصول گندم بهخاطر اینکه دیررس است آسیب ندید. 33 موسی از نزد فرعون بیرون رفت و از شهر خارج شد. سپس دستهای خود را بهسوی خداوند بلند کرد و رعدوبرق و تگرگ متوقّف شد و باران دیگر نبارید. 34 امّا چون فرعون دید که باران و تگرگ و رعد قطع شده است، بار دیگر گناه کرد و او و درباریانش دل خود را سخت کردند. 35 پس همانطور که خداوند توسط موسی فرموده بود، فرعون دل خود را سخت نمود و بنیاسرائیل را آزاد نکرد. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies