خروج 32 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳گوسالۀ طلایی ( تثنیه 9:6-29 ) 1 وقتی مردم دیدند که موسی مدّت زیادی در کوه مانده و بازنگشته است، دور هارون جمع شدند و گفتند: «ما نمیدانیم چه بر سر این موسی مردی که ما را از مصر بیرون آورد، آمده است. پس خدایی برای ما بساز تا ما را هدایت کند.» 2 هارون به آنها گفت: «گوشوارههای طلایی را که در گوش زنها و دختران و پسران شما هست، درآورده نزد من بیاورید.» 3 پس تمام قوم گوشوارههای طلایی را از گوشهایشان درآورده نزد هارون بردند. 4 هارون گوشوارهها را از ایشان گرفت و آنها را ذوب کرده در قالب ریخت و یک گوسالۀ طلایی از آن درست کرد. مردم گفتند: «ای اسرائیل، این خدای ما است که ما را از زمین مصر بیرون آورد.» 5 سپس هارون قربانگاهی در مقابل گوسالۀ طلایی درست کرد و اعلام نمود: «فردا جشنی برای خداوند خواهد بود.» 6 روز بعد، صبح زود برخاسته قربانیهای سوزاندنی و قربانیهای مشارکت و سلامتی آوردند و سپس به خوردن و نوشیدن و لهوولعب پرداختند. 7 خداوند به موسی گفت: «فوراً پایین برو. زیرا قوم تو که از زمین مصر بیرون آوردی، فاسد شدهاند. 8 آنها به همین زودی از راه من منحرف شدهاند و گوسالهای از طلا برای خود درست کرده آن را پرستش میکنند و برای آن قربانی نمودهاند. آنها میگویند: «ای اسرائیل، این همان خدایی است که شما را از سرزمینِ مصر بیرون آورده است!» 9 من میدانم که این قوم مردمانی سرکش هستند. 10 بگذار آتش خشم من شعلهور شده آنها را بسوزاند و هلاک کند. سپس از تو قومی بزرگ بهوجود خواهم آورد.» 11 امّا موسی نزد یَهْوه، خدای خود التماس نموده گفت: «ای خداوند، چرا با قوم خود چنین خشمگین هستی، قومی که باقدرت عظیم و دست توانای خود از مصر بیرون آوردی؟ 12 چرا مصریان بتوانند بگویند که هدف تو از بیرون بردن قوم از مصر این بود تا آنها را در کوهها بکُشی و به کُل از بین ببری؟ از خشم خود بگذر و از تصمیم خود منصرف شو و این بلا را بر سر قوم خود نیاور. 13 خادمان خود ابراهیم و اسحاق و یعقوب، را بهیاد آور. سوگندی که برای ایشان خوردی بهخاطر بیاور که فرمودی نسل آنها را مانند ستارگان آسمان زیاد میکنی و تمام سرزمینی را که به ایشان قول دادی به آنها میدهی تا میراث ابدی آنها باشد.» 14 پس خداوند منصرف شد و بلایی را که گفته بود، بر سر قومش نیاورد. 15 موسی از کوه پایین رفت و دو لوح سنگی که احکام بر دو طرف آن نوشته شده بود، در دستش بود. 16 این لوحهای سنگی را خود خدا خودش ساخته بود و احکامش را بر روی آنها نوشته بود. 17 وقتیکه یوشع سر و صدا و فریاد مردم را شنید، به موسی گفت: «صدای جنگ از اردوگاه به گوش میرسد.» 18 موسی در جواب گفت: «آنچه میشنوم فریاد پیروزی و یا نالۀ شکست نیست، بلکه صدای آواز خواندن است.» 19 وقتیکه موسی نزدیک اردو رسید و گوساله طلایی و مردمی را که میرقصیدند، دید، خشمگین شد و لوحها را در پای کوه به زمین زد و شکست. 20 سپس گوسالهای را که ساخته بودند برداشت و در آتش سوزانید و مثل پودر آن را نرم کرد و سپس با آب مخلوط نموده آن آب را به بنیاسرائیل نوشانید. 21 موسی به هارون گفت: «این مردم با تو چه کردهاند که آنها را به چنین گناه عظیمی کشاندی؟» 22 هارون گفت: «از من عصبانی نشو؛ تو میدانی که این مردم چقدر تمایل به شرارت دارند. 23 آنها به من گفتند که ما نمیدانیم چه بر سر این موسی مردی که ما را از مصر بیرون آورده است، آمده. پس برای ما خدایی درست کن تا ما را هدایت کند. 24 من از آنها خواستم تا طلاهای خود را نزد من بیاورند و آنها هم آوردند. سپس طلاها را در آتش انداختم و این گوساله بیرون آمد!» 25 موسی دید که هارون اجازه داده قوم یاغی شوند و مورد تمسخر دشمنان قرار گیرند. 26 بنابراین در مقابل دروازۀ اردوگاه ایستاده فریاد کرد و گفت: «تمام کسانی که با خداوند هستند، اینجا نزد من بیایند.» تمام طایفۀ لاوی نزد موسی رفتند. 27 موسی به آنها گفت: «یَهْوه، خدای بنیاسرائیل میفرماید هریکی از شما شمشیر خود را بسته از اینطرف اردو به آنطرف اردو برود و برادر و دوست و همسایۀ خود را بکُشد.» 28 لاویان دستور موسی را اطاعت کردند و در آن روز نزدیک به سه هزار مرد را کشتند. 29 موسی به لاویان گفت: «شما امروز با کشتن پسران و برادران خویش، خود را برای خدا وقف نمودهاید تا بهعنوان کاهنان، خداوند را خدمت کنید. بنابراین خداوند خودش شما را برکت دهد.» 30 روز بعد، موسی به مردم گفت: «شما مرتکب گناه بزرگی شدهاید. امّا من دوباره بالای کوه میروم؛ شاید بتوانم از خدا برای شما آمرزش بطلبم.» 31 موسی دوباره نزد خدا رفت و گفت: «این مردم گناه بزرگی مرتکب شدهاند. آنها خدایی از طلا برای خود درست کردند. 32 حالا از تو تقاضا میکنم که گناه آنها را ببخشی. امّا اگر نمیخواهی گناه آنها را ببخشی، پس نام مرا هم از دفترت پاک کن.» 33 خداوند در جواب گفت: «من نام کسانی را که بهضد من گناه کردهاند، از دفتر خود پاک میکنم. 34 حالا برو و قوم را بهجایی که به تو گفتهام، هدایت کن. بهخاطر داشته باش که فرشتۀ من تو را راهنمایی خواهد کرد. ولی بهموقع خودش من قوم را بهخاطر گناهانشان مجازات خواهم کرد.» 35 پس خداوند آن قوم را بهخاطر اینکه هارون را مجبور کرده بودند که گوسالۀ طلایی برای آنها بسازد، به بلایی مبتلا نمود. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies