خروج 3 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳دعوت خدا از موسی 1 یک روز وقتی موسی گلّۀ پدرزنش یترون، کاهن مِدیان، را میچرانید، گلّه را بهطرف غرب بیابان برد تا به کوه مقدّس، یعنی سینا رسید. 2 در آنجا فرشتۀ خداوند از میان شعلههای آتشِ بوتهای بر او ظاهر شد. موسی نگاه کرد و دید که بوته شعلهور است امّا سوخته نمیشود! 3 پس با خود گفت: «نزدیک بروم و این چیز عجیب را ببینم که چرا بوته سوخته نمیشود!» 4 وقتی خداوند دید موسی نزدیک میآید، از میان بوتۀ آتش او را صدا کرده گفت: «موسی، موسی!» موسی گفت: «بلی، حاضرم.» 5 خدا گفت: «نزدیکتر نیا! کفشت را از پایت بیرون بیاور چون جایی که ایستادهای زمین مقدّس است. 6 من، خدای اجداد تو هستم، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب.» موسی صورت خود را پوشانید چون ترسید که به خدا نگاه کند. 7 آنگاه خداوند گفت: «من مصیبت قوم خود را که در مصر هستند دیدهام و ناله و زاری آنها را از دست سرکارگرانشان شنیدهام، و از عذابی که میکشند، کاملاً آگاهم. 8 «بنابراین نازل شدهام تا آنها را از دست مصریان نجات بدهم و از مصر بیرون آورده به سرزمینی پهناور که شیر و عسل در آن جاری است ببرم، به سرزمینی که اکنون کنعانیان، حِتّیان، اَموریان، فِرزّیان، حِویان و یِبوسیان در آن زندگی میکنند. 9 من فریاد قوم خود را شنیدهام و دیدهام که چگونه مصریان به آنها ظلم میکنند. 10 اکنون تو را نزد فرعون میفرستم تا تو قوم من بنیاسرائیل را از مصر بیرون بیاوری.» 11 موسی به خدا گفت: «ای خداوند، من کیستم که نزد فرعون بروم تا بنیاسرائیل را از مصر بیرون بیاورم؟» 12 خدا گفت: «بهیقین من با تو خواهم بود و نشانهٔ اینکه من تو را فرستادهام این خواهد بود که وقتی تو قوم مرا از مصر بیرون آوردی، مرا بر این کوه پرستش خواهید کرد.» 13 موسی به خدا گفت: «وقتی من نزد بنیاسرائیل بروم و بگویم که خدای اجداد شما مرا نزد شما فرستاده است و آنها از من بپرسند که نام او چیست، به آنها چه بگویم؟» 14 خدا به موسی گفت: «هستم آنکه هستم. به بنیاسرائیل بگو 'هستم' مرا نزد شما فرستاده است. 15 به آنها بگو، 'یَهْوه، خدای اجداد شما، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب مرا نزد شما فرستاده است.' نام من تا ابد همین خواهد بود و تمام نسلهای آینده باید مرا به همین نام بخوانند. 16 برو و تمام رهبران بنیاسرائیل را جمع کن و به آنها بگو که یَهْوه، خدای اجداد شما، خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب بر من ظاهر شد و گفت که من شما و آنچه را که مصریان با شما میکنند مشاهده کردهام. 17 من تصمیم گرفتهام که شما را از مصر، جاییکه در آن عذاب میکشید، بیرون بیاورم. من شما را به سرزمینی که شیر و عسل در آن جاری است خواهم برد، سرزمینی که اکنون کنعانیان، حِتّیان، اَموریان، فِرزّیان، حِویان و یِبوسیان در آن زندگی میکنند. 18 «قوم من به سخنان تو گوش خواهند داد. سپس تو به اتّفاق رهبران بنیاسرائیل نزد فرعون برو و به او بگو، 'یَهْوه، خدای عبرانیان با ما ملاقات نموده است. حالا تقاضا داریم که اجازه بدهی به فاصلهٔ سه روز راهپیمایی به صحرا برویم و برای یَهْوه، خدای خود، قربانی بگذرانیم.' 19 ولی من میدانم که فرعون این اجازه را به شما نخواهد داد، مگر اینکه به انجام این کار مجبور شود. 20 پس من قدرت خود را به کار خواهم برد و مصر را با کارهای عجیبی که در آن انجام خواهم داد، تنبیه خواهم کرد. بعد از آن، او به شما اجازه خواهد داد که بروید. 21 «من قوم خود را در نظر مصریان محترم خواهم ساخت. بنابراین وقتی بیرون میروید، دستخالی نخواهید بود. 22 هر زن اسرائیلی نزد همسایۀ مصری خود و یا هر زن مصری که در خانۀ او هست برود و از او لباس و زینتآلات طلا و نقره بگیرد و شما آنها را به پسران و دختران خود بپوشانید؛ بهاینترتیب، شما مصریان را غارت خواهید کرد.» |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies