خروج 19 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳بنیاسرائیل در کوه سینا 1-2 بنیاسرائیل از رفیدیم حرکت کردند و در روز اوّل ماه سوّم بعد از بیرون آمدن از مصر، به صحرای سینا رسیدند و در دامنۀ کوه سینا اردو زدند. 3 موسی به بالای کوه رفت تا با خدا ملاقات کند. خداوند از میان کوه با موسی صحبت کرد و گفت به بنیاسرائیل یعنی به فرزندان یعقوب بگو: 4 «شما دیدید که من با مصریان چه کردم و چطور مثل عقاب شما را بر بالها حمل کرده نزد خود آوردم. 5 حالا اگر از من اطاعت کنید و پیمان مرا نگاه دارید، شما قوم برگزیدۀ من از میان همهٔ قومها خواهید بود، زیرا تمام زمین از آن من است، 6 ولی شما برای من قومی از کاهنان و امّتی مقدّس خواهید بود.» 7 موسی از کوه پایین رفت و تمام رهبران اسرائیل را جمع کرد و آنچه خداوند به او فرموده بود به ایشان گفت. 8 تمام قوم یکصدا گفتند: «ما هرچه خداوند فرموده است، انجام خواهیم داد،» و موسی پاسخ قوم را به خداوند عرض کرد. 9 خداوند به موسی گفت: «من در ابر غلیظی نزد تو خواهم آمد تا قوم سخن گفتن مرا با تو بشنوند و همیشه حرفهای تو را باور کنند.» وقتی موسی به خداوند گفت که مردم به او چه پاسخی دادهاند، 10 خداوند به موسی گفت: «نزد مردم برو و به ایشان بگو که امروز و فردا خود را پاک نمایند. آنها باید لباسهای خود را بشویند 11 و در روز سوّم حاضر باشند. من در آن روز در مقابل چشمان همه بر کوه سینا نازل خواهم شد. 12 در اطراف کوه حدودی معیّن کن تا مردم از آن عبور نکنند. به ایشان بگو از کوه بالا نروند و حتّی به کوه نزدیک نشوند. اگر کسی یک قدم روی کوه بگذارد، باید کشته شود. 13 آن شخص باید یا سنگسار شود و یا با تیر کشته شود و کسی نباید به او دست بزند. این دستور هم برای انسان است و هم برای حیوانات که باید کشته شوند. امّا وقتی شیپور زده شود، همه از بالا کوه بروند.» 14 موسی از کوه پایین آمد و به مردم گفت که خود را پاک نمایید. پس آنها لباسهای خود را شستند. 15 موسی به آنها گفت: «برای روز سوّم آماده شوید و در این مدّت رابطۀ جنسی نداشته باشید.» 16 صبح روز سوّم رعدوبرق شد و ابر غلیظی روی کوه ظاهر گردید. سپس صدای بسیار بلند شیپور شنیده شد، بهطوریکه تمام مردمی که در اردوگاه بودند، از ترس لرزیدند. 17 موسی قوم را از اردوگاه بیرون برد و آنها برای ملاقات خدا در دامنۀ کوه ایستادند. 18 تمام کوه سینا با دود پوشیده شد، زیرا خداوند در آتش بر روی کوه نزول فرموده بود و دودِ آن مثل دودِ کوره بالا میرفت و تمام کوه بهشدّت میلرزید. 19 صدای شیپور بلندتر و بلندتر شد. موسی صحبت کرد و خدا در رعد به او جواب داد. 20 خداوند بر روی قلّۀ کوه سینا نازل شد و از موسی خواست که به قلّۀ کوه بیاید و موسی به قلّۀ کوه رفت. 21 خداوند به او گفت: «پایین برو و به قوم بگو که مبادا از حدود معیّنشده عبور کنند تا مرا ببینند. اگر چنین کنند، بسیاری از آنان هلاک خواهند شد. 22 حتّی کاهنانی هم که به من نزدیک میشوند، باید خود را پاک نمایند، مبادا آنها را هم مجازات نمایم.» 23 موسی به خداوند عرض کرد: «مردم نمیتوانند از کوه بالا بیایند زیرا تو به ما هشدار دادهای که کوه را مقدّس شمرده حدودی دور آن تعیین کنیم.» 24 خداوند گفت: «پایین برو و هارون را با خودت بالا بیاور. امّا کاهنان و قوم نباید از حدود خود تجاوز کنند و نزد من بیایند؛ وگرنه، ایشان را مجازات خواهم کرد.» 25 موسی پایین رفت و آنچه خداوند فرموده بود، به مردم گفت. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies