دانیال 8 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳خواب دوّم دانیال: قوچ و بُز 1 در سال سوّم سلطنت بِلشَصَّر خواب دیگری دیدم. 2 در خواب دیدم که در دژ شهر شوش، پایتخت استان عیلام، در کنار رود اوّلای ایستاده بودم. 3 وقتی به اطراف نگاه میکردم، قوچی را دیدم که دو شاخ داشت. هر دو شاخ بلند بودند، ولی یک شاخ از شاخ دیگر بلندتر بود و در آخر برآمد. 4 این قوچ بهطرف مغرب، شمال و جنوب شاخ میزد و هیچ جانوری نمیتوانست در مقابل او ایستادگی کند و یا از دست او فرار کند. هرچه دلش میخواست، میکرد و قویتر میشد. 5 هنگامی که دربارۀ این وقایع فکر میکردم، ناگهان یک بُز نر از غرب پیدا شد. او آنقدر بهسرعت میدوید که پایهایش با زمین تماس پیدا نمیکرد. این بُز که یک شاخ در وسط چشمان خود داشت، 6 با تمام قدرت بهطرف آن قوچ دو شاخ که در کنار نهر دیده بودم، دوید. 7 بعد با خشم زیاد به قوچ حمله کرد و هر دو شاخش را شکست و او را که قدرت مقاومت نداشت، به زمین انداخته پایمال کرد و کسی نبود که قوچ را از دست او نجات بدهد. 8 آن بُز نر بینهایت بزرگ شد، امّا درحالیکه به اوج قدرت خود رسیده بود، ناگهان شاخش شکست و بهجای آن چهار شاخ بلند در چهار سمت مختلف درآمد. 9 از یکی از این شاخها، شاخ کوچکی برآمد و رو به جنوب و مشرق و سرزمین موعود رشد کرد. 10 آن شاخ آنقدر نیرومند شد که علیه لشکر آسمانی برخاست و بعضی از ستارگان را بر زمین ریخت و پایمال کرد. 11 او حتّی بر ضد فرمانروای لشکرهای آسمانی قیام کرد و از قربانیهایی که روزانه به او تقدیم میکردند، جلوگیری نموده معبدِ بزرگ وی را ویران کرد. 12 بهخاطر گناه قوم، لشکر آسمانی و قربانیهای سوختنی روزانه به آن شاخ واگذار شدند. آن شاخ حقیقت را زیر پا گذاشت و در هر کاری که انجام میداد، کامیاب میشد. 13 بعد دو فرشتۀ مقدّس را شنیدم که با هم گفتوگو میکردند. یکی از دیگری پرسید: «تا چه زمان قربانیهای روزانه تقدیم نخواهند شد؟ تا چه موقع گناه و شرارت جریان خواهد داشت؟ تا چه وقت لشکر آسمانی و معبدِ بزرگ پایمال خواهند شد؟» 14 فرشتۀ دیگر را شنیدم که در جواب گفت: «هزار و صد و پنجاه شبانهروز طول خواهد کشید و در این مدّت قربانیهای روزانه صبح و شام تقدیم نخواهند شد. آنگاه معبدِ بزرگ دوباره آباد خواهد شد.» جبرائیل خواب دانیال را تعبیر میکند 15 وقتی کوشش میکردم که معنی خوابم را بدانم، ناگهان شبیه مردی در برابر من ایستاد. 16 صدایی را از آنطرف رود اوّلای شنیدم که میگفت: «ای جبرائیل، خواب دانیال را برایش تعبیر کن.» 17 پس جبرائیل نزد من آمد؛ من ترسیدم و رو به زمین افتادم. او به من گفت: «ای انسان فانی، آن خوابی که دیدی مربوط به زمان آخر است.» 18 درحالیکه او حرف میزد، من در خوابی عمیق فرو رفته بر زمین افتادم، امّا او مرا گرفته از زمین بلند کرد 19 و گفت: «من آمدهام تا به تو نشان بدهم که نتیجۀ خشم خداوند چه خواهد بود. خوابی که دیدی دربارۀ زمان آخر است. 20 «آن قوچ دو شاخ را که در خواب دیدی، سلطنتهای ماد و پارس است. 21 بُز نر پادشاهی یونان است و شاخ بلندی که در وسط چشمانش بود، اوّلین پادشاه آن کشور میباشد. 22 شاخی که دیدی شکست و بهجای آن چهار شاخ دیگر درآمد، به این معنی است که امپراتوری یونان چهار قسمت خواهد شد و هر قسمت پادشاهی برای خود خواهد داشت، امّا آنها قدرت پادشاهی اوّل را نخواهند داشت. 23 «وقتی پایان سلطنت آنها نزدیک شود و شرارت ایشان نیز بسیار زیاد گردد، پادشاهی ستمکار و حیلهگر برخواهد خاست. 24 او دارای قدرت زیادی خواهد شد، امّا نه با نیروی خود. او عامل ویرانیهای عظیم خواهد شد. در آنچه میکند کامیاب خواهد گشت. قدرتمندان و قوم مقدّس خدا را نابود خواهد کرد. 25 با مهارت، نقشههای فریبندۀ خود را عملی خواهد نمود و با یک یورش ناگهانی، عدّۀ زیادی را از بین خواهد برد. به حدّی مغرور خواهد گردید که علیه شاهِ شاهان شورش خواهد کرد، امّا سرانجام نابود خواهد شد، ولی نه به دست انسان. 26 خوابی را هم که دربارۀ قربانیهای روزانۀ صبح و شام دیدی، به انجام خواهد رسید. امّا اکنون تو این خواب را پنهان نگهدار، زیرا در آیندۀ خیلی دور عملی خواهد شد.» 27 سپس برای چند روز ضعیف و بیمار شدم. سپس برخاستم و همچون گذشته به کارهایی که پادشاه به من سپرده بود، مشغول شدم. امّا خوابی که دیده بودم، فکر مرا مشغول کرده بود، زیرا فهم آن برای من مشکل بود. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies