Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -

دانیال 3 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


دستور پرستش مجسمۀ طلایی

1 نبوکدنصر پادشاه یک مجسمۀ طلایی ساخت که ارتفاع آن بیست و هفت‌ متر و پهنای آن حدود سه متر بود. او آن مجسمه را در دشت دورا در استان بابِل برپا کرد.

2 سپس نبوکدنصر پادشاه فرمان داد تا همۀ شاهزادگان، فرمانداران، فرماندهان، مشاوران، وکلا، خزانه‌داران و تمام بزرگان هر استان برای مراسم تقدیس مجسمه‌ای که او برپا کرده بود، جمع شوند.

3 وقتی همۀ این بزرگان دور هم جمع شدند و برای مراسم تقدیس در مقابل مجسمه ایستادند،

4 جارچی با صدای بلند اعلام کرد: «ای مردم، شما از هر ملّت، قبیله و زبان که هستید، به این فرمان گوش کنید.

5 وقتی صدای شیپور و انبان و عود و سنتور و هر نوع آلات موسیقی را شنیدید، باید در مقابل مجسمۀ طلایی که نبوکدنصر پادشاه برپا کرده است، به خاک افتاده آن‌ را سجده و پرستش کنید.

6 و هرکسی که سجده و پرستش نکند، فوراً در کورۀ آتش انداخته خواهد شد.»

7 پس همۀ مردم، از هر ملّت، قبیله و زبان، وقتی نوای موسیقی را شنیدند، در مقابل مجسمۀ طلایی که نبوکدنصر پادشاه برپا کرده بود، به خاک افتادند و آن‌ را سجده و پرستش نمودند.


متّهم شدن دوستان دانیال به نافرمانی

8 بعضی از بابِلی‌ها از این فرصت استفاده کرده علیه یهودیان شکایت نمودند.

9 آن‌ها به نبوکدنصر پادشاه گفتند: «عمر پادشاه جاودان باد!

10 شما فرمان دادید همین‌که سازها به صدا درآیند، همۀ مردم در مقابل مجسمۀ طلایی به خاک افتاده آن‌ را سجده و پرستش نمایند

11 و هرکسی که به خاک نیفتد و مجسمه را سجده و پرستش نکند، در کورۀ آتش انداخته شود.

12 چند نفر یهودی هستند که شما آن‌ها را به حکومت بابِل منصوب کرده‌اید، یعنی شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو. ای پادشاه، آن‌ها فرمان شما را اطاعت نکرده خدایان شما را عبادت نمی‌کنند و در مقابل مجسمۀ طلایی که به فرمان شما برپا شده، سجده و پرستش نمی‌نمایند.»

13 پادشاه خشمگین شد و دستور داد تا شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو را به حضور او بیاورند.

14 آن‌وقت به ایشان گفت: «ای شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو، آیا این درست است که شما خدایان مرا عبادت نمی‌کنید و در مقابل مجسمۀ طلایی که من برپا کرده‌ام سجده و پرستش نمی‌نمایید؟

15 پس حالا همین‌که صدای شیپور، سرنا، بربط، سنتور، چنگ و سایر آلات موسیقی را شنیدید، در مقابل مجسمۀ طلایی به خاک افتاده آن‌ را سجده و پرستش کنید، وگرنه فوراً به کورۀ آتش انداخته خواهید شد. کدام خدایی است که بتواند شما را از دست من نجات بدهد؟»

16 شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو در جواب گفتند: «پادشاها، ما از خود دفاع نمی‌کنیم.

17 امّا اگر خدایی که ما او را پرستش می‌کنیم، بخواهد ما را از کورۀ آتش و از دست تو نجات دهد، نجات خواهد داد.

18 امّا حتّی اگر او ما را نجات ندهد، ای پادشاه، بدان که ما خدای تو را پرستش نخواهیم کرد و در مقابل مجسمۀ طلایی‌ که تو برپا کرده‌ای، سجده نخواهیم نمود.»


دوستان دانیال به مرگ محکوم می‌شوند

19 نبوکدنصر، بر شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو بسیار خشمگین شد به‌طوری‌که رنگ صورتش از شدّت خشم قرمز شد. پس دستور داد که آتش کوره را هفت برابر بیشتر از معمول شعله‌ور کنند

20 و به قوی‌ترین سرداران لشکر خود دستور داد تا این سه نفر را محکم ببندند و در میان شعله‌های آتش بیندازند.

21 به ‌این ترتیب، آن سه نفر را در ردا، پیراهن و دستارهایشان محکم بستند و در وسط شعله‌های آتش انداختند.

22 چون پادشاه دستور داده بود که کوره را به‌شدّت گرم و شعله‌ور سازند، شعله‌های آتش کسانی را که شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو را به وسط کورۀ آتش می‌بردند سوزانید.

23 شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو در‌حالی‌که محکم بسته شده بودند، به وسط آتش سوزان افتادند.

24 ناگهان نبوکدنصر با تعجّب و شتاب از جای خود برخاست و از مشاورانش پرسید: «مگر ما سه نفر را نبستیم و در وسط آتش نیانداختیم؟» آن‌ها جواب دادند: «بله قربان، همین‌طور است.»

25 پادشاه گفت: «پس چرا من حال چهار نفر را می‌بینم که در میان آتش قدم می‌زنند و آسیبی هم به آن‌ها نرسیده است و نفر چهارم شبیه پسر خدایان است.»


آزادی و ارتقاء مقام دوستان دانیال

26 پس نبوکدنصر به نزدیک دهانۀ کورۀ آتش رفت و با صدای بلندی گفت: «ای شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو، ای بندگان خدای متعال، بیرون بیایید!» آن‌ها از میان آتش بیرون آمدند.

27 تمام شاهزادگان، فرمانداران، وزیران، سرداران و همۀ درباریان جمع شدند و آن سه نفر را دیدند که آتش به آن‌ها آسیبی نرسانیده، مویی هم از سر آن‌ها نسوخته، و لباس‌هایشان آتش نگرفته بود. حتّی بوی آتش و سوختگی هم از آن‌ها نمی‌آمد.

28 نبوکدنصر پادشاه گفت: «سپاس بر خدای شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو! او فرشتۀ خود را فرستاد تا این مردانی را که او را خدمت می‌کنند و به او توکّل دارند، نجات دهد؛ آن‌ها از فرمان من سرپیچی کردند و جان خود را به خطر انداختند تا در مقابل خدای دیگری جز خدای خودشان سجده نکنند.

29 «حال این فرمان من است: اگر کسی از هر قوم و هر ملّت و هر زبان، سخنی بر ضد خدای شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو بر زبان آورد، او را تکّه‌تکّه کنند و خانه‌اش را به ویرانه‌ تبدیل نمایند. زیرا خدای دیگری نیست که بتواند این‌چنین نجات بخشد.»

30 آنگاه پادشاه، شَدرَک، میشک و عَبِدنِغو را به مقام‌های بالاتری در استان بابِل منصوب کرد.

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
Lean sinn:



Sanasan