Biblia Todo Logo
Bìoball air-loidhne

- Sanasan -

۲سموئیل 1 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


آگاه شدن داوود از مرگ شائول

1 بعد از مرگ شائول، هنگامی‌که داوود از پیروزی بر عمالیقیان به صِقْلَغ بازگشت، دو روز در آنجا ماند.

2 روز سوّم مَرد جوانی از اردوی شائول با لباس پاره و خاک بر سر ریخته، نزد داوود آمد. او روی به خاک نهاد و تعظیم کرد.

3 داوود از او پرسید: «از کجا آمده‌ای؟» او جواب داد: «من از اردوگاه اسرائیل فرار کرده‌ام.»

4 داوود پرسید: «از جنگ چه خبر داری؟» او گفت: «مردم ما از میدان جنگ گریختند. بسیاری از آن‌ها زخمی و کشته شدند. شائول و پسرش، یوناتان هم کشته شدند.»

5 داوود پرسید: «از کجا می‌دانی که شائول و یوناتان مرده‌اند؟»

6 او جواب داد: «من اتّفاقی از کوه جِلبوع می‌گذشتم، در آنجا شائول را دیدم که بر نیزۀ خود تکیه داده و ارّابه‌ها و سواران دشمن به او نزدیک می‌شوند.

7 وقتی او به پشت سرش نگاه کرد، مرا دید و صدایم کرد. من جواب دادم، 'بلی، ای آقا'

8 او پرسید، 'تو کیستی؟' جواب دادم، 'من یک عمالیقی هستم.'

9 او به من گفت، 'بیا اینجا و مرا بکُش، چون من به‌سختی مجروح شده‌ام و در حال مرگ هستم.'

10 پس من رفتم و او را کشتم، چون می‌دانستم به‌خاطر آن زخم مُهلکی که داشت، زنده نخواهد ماند. بعد تاج سر و بازوبندش را برداشته به حضور سرور خود آوردم.»

11 آنگاه داوود و همراهانش جامۀ خود را پاره کردند

12 و برای شائول و یوناتان، و برای اسرائیل و سپاه خداوند گریستند و عزاداری کرده تا شام روزه گرفتند زیرا بسیاری از آن‌ها در جنگ کشته شده بودند.

13 داوود از جوان پرسید: «اهل کجا هستی؟» او جواب داد: «من پسر یک مهاجر عمالیقی هستم.»

14 داوود گفت: «آیا تو نترسیدی که پادشاه برگزیدۀ خداوند را کشتی؟»

15 بعد داوود به یکی از مردان خود گفت: «او را بکُش.» آن مرد با شمشیر خود او را زد و کشت.

16 داوود گفت: «خونت به گردن خودت باشد، زیرا با زبان خود اقرار کردی که پادشاه برگزیدۀ خداوند را کُشتی.»


سوگواری داوود برای شائول و یوناتان

17 داوود این سوگ‌نامه را برای شائول و پسرش یوناتان سرود.

18 بعد دستور داد که آن‌ را به همۀ مردم یهودا تعلیم بدهند. (این سوگ‌نامه در کتاب یاشر ثبت شده است.)

19 «ای اسرائیل، رهبران تو بر فراز تپّه‌ها کشته شده‌اند. بنگر که دلاوران چگونه سرنگون گشته‌اند.

20 این خبر را در جَت و در جاده‌های اَشقِلون بازگو نکنید، مبادا دختران فلسطینیان خوشحال شوند و دختران بُت‌پرستان شادی کنند.

21 «ای کوه‌های جِلبوع، باشد که بر شما شبنم ننشیند و باران نبارد. کشتزارهایتان همیشه بی‌حاصل شوند، زیرا در آنجا سپر قهرمانان دور انداخته شده، و سپر شائول دیگر با روغن جلا داده نمی‌شود.

22 کمان یوناتان مرگ‌بار بود و شمشیر شائول بی‌رحم؛ آن‌ها دشمن را مضروب کرده از پای درمی‌آوردند.

23 «شائول و یوناتان، شگفت‌انگیز و گرامی؛ در مرگ و زندگی با هم؛ از عقاب تیزبال‌تر، از شیر نیرومندتر.

24 «ای دختران اسرائیل، برای شائول گریه کنید، برای او که به شما جامه‌های قرمز گران‌بها می‌پوشانید و با جواهر و زَر شما را می‌آراست.

25 «این دلاوران توانا، چگونه در میدان جنگ کشته شدند! یوناتان بر فراز تپّه‌ها کشته افتاده است.

26 «یوناتان ای برادرم، دل من برای تو پُر از اندوه است. تو برای من چقدر عزیز بودی! محبّت تو به من ژرف‌تر از محبّت زنان بود.

27 «دلاوران افتاده‌اند و سلاح‌های آن‌ها از بین رفته است.»

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
Lean sinn:



Sanasan