۱تواریخ 21 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳سرشماری به دستور داوود ( دوّم سموئیل 24:1-25 ) 1 شیطان علیه اسرائیل برخاست و داوود را تحریک کرد تا مردم اسرائیل را سرشماری کند. 2 بنابراین داوود به یوآب و فرماندهان ارتش گفت: «بروید و گزارش آمار تمام قوم اسرائیل را از دان تا بِئِرشِبَع برای من بیاورید تا تعداد جمعیّت را بدانم.» 3 امّا یوآب پاسخ داد: «باشد که خداوند جمعیّت قوم خود را صد برابر کند! ای سرور و پادشاهم، آیا همۀ ایشان بندگان تو نیستند؟ چرا سرورم میخواهد با انجام دادن چنین کاری تمام مردم اسرائیل را به گناه بکشد؟» 4 امّا پادشاه، یوآب را وادار به قبول دستور خود کرد. پس یوآب رفت و در سراسر سرزمین اسرائیل سفر کرد و به اورشلیم بازگشت. 5 او گزارش کلّ آمار کسانی را که قادر به خدمت نظاموظیفه بودند، به داوود داد: یک میلیون و صد هزار نفر در اسرائیل و چهارصد و هفتاد هزار نفر در یهودا. 6 امّا چون فرمان پادشاه مورد تأیید یوآب نبود، او طایفههای لاوی و بنیامین را سرشماری نکرد. 7 خداوند از این رویداد خشنود نبود، پس او اسرائیل را مجازات کرد. 8 داوود به خدا گفت: «من بهخاطر این کار مرتکب گناه بزرگی شدهام. امّا اکنون به درگاهت دعا میکنم که گناه بندهات را ببخشی، چون من احمقانه عمل کردهام.» 9 آنگاه خداوند به جاد که رائی داوود بود گفت: 10 «برو به داوود بگو که خداوند میفرماید، 'من سه گزینه به تو میدهم؛ تو یکی از آنها را انتخاب کن تا آن را انجام بدهم.'» 11 پس جاد نزد داوود رفت و به او گفت: «خداوند میفرماید یکی را برای خودت انتخاب کن: 12 سه سال قحطی یا سه ماه گریز از دشمن یا سه روز که خداوند با شمشیرش به شما حمله کرده بلا به سرزمین شما فرود آورد و فرشتۀ خداوند در سراسر اسرائیل مرگ بیاورد؟ اکنون تصمیم بگیر، چه پاسخی برای خداوند ببرم؟» 13 پس داوود به جاد گفت: «من بسیار پریشان هستم! نگذار به دست انسان بیفتم، بلکه بگذار به دست خداوند بیفتم، زیرا رحمت او عظیم است.» 14 پس خداوند بیماری کُشندهای به اسرائیل فرستاد و هفتاد هزار نفر از پای درآمدند. 15 خداوند فرشتهای را به اورشلیم فرستاد تا آن را نابود کند، امّا او از تصمیمش منصرف شد و به فرشته گفت: «کافی است، دست نگهدار!» در این هنگام فرشتۀ خداوند در خرمنگاه اُرنان یبوسی ایستاده بود. 16 داوود به بالا نگاه کرد و فرشتۀ خداوند را بین زمین و آسمان دید که در دستش شمشیری برهنه دارد و آن را علیه اورشلیم دراز کرده است. آنگاه داوود و رهبران قوم پلاس پوشیدند و با صورت به روی زمین افتادند. 17 داوود به خدا گفت: «خدایا، من گناه کردهام. من دستور سرشماری را صادر کردهام. این گوسفندان چه گناهی مرتکب شدهاند؟ یَهْوه، خدای من، مرا و خاندان مرا تنبیه کن و قوم را ببخشای.» بنای قربانگاه 18 آنگاه فرشتۀ خداوند به جاد گفت: «به داوود بگو که قربانگاهی برای خداوند در خرمنگاه اُرنان یبوسی بسازد.» 19 پس داوود به اطاعت از فرمان خداوند که توسط جاد داده شده بود، به راه افتاد. 20 اُرنان در حال کوبیدن گندم بود. وقتی روی برگردانید و فرشته را دید، چهار پسرش که با او بودند، خود را پنهان کردند، امّا اُرنان همچنان گندم میکوبید. 21 همینکه داوود به آنجا رسید، اُرنان او را دید و از خرمنگاه بیرون شد. او نزد داوود رفت و در برابرش روی بر زمین نهاد. 22 داوود به اُرنان گفت: «زمین خرمنگاه را به من بفروش، زیرا میخواهم برای خداوند قربانگاهی بسازم تا بلا از سر مردم رفع شود. من تمام بهای آن را به تو میپردازم.» 23 آنگاه اُرنان به داوود گفت: «ای سرورم، پادشاه این را بگیرید و آنچه در نظر شما نیکو است، با آن انجام دهید. من این گاوها را برای قربانی سوختنی، خرمنکوب را برای چوب و گندم را برای هدیۀ غلّه تقدیم میکنم. من همه را میدهم.» 24 امّا داوود پادشاه به اُرنان گفت: «خیر، من بهای کامل آنها را خواهم پرداخت. من آنچه را که از آن تو است برای خداوند نمیگیرم و قربانی سوختنی را که رایگان باشد، تقدیم نخواهم کرد.» 25 پس داوود به اُرنان قیمت زمین را که ششصد تکّه طلا بود پرداخت. 26 او در آنجا قربانگاهی برای خداوند ساخت و قربانی سوختنی و قربانی مشارکت و سلامتی تقدیم نمود و بعد به حضور خداوند دعا کرد. خداوند دعای او را شنید و آتشی را از آسمان برای سوزندان قربانی سوختنی فرستاد. 27 آنگاه خداوند به فرشته فرمان داد و او شمشیر خود را در غلاف نهاد. 28 وقتی داوود دید که خداوند به او در خرمنگاه اُرنان یبوسی پاسخ گفته است، او قربانیهای خود را در آنجا بهجا آورد. 29 در آن زمان، خیمۀ مقدّس و قربانگاهی که موسی ساخته بود، بر فراز تپّهای در جِبعون قرار داشت، 30 امّا داوود نمیتوانست برای پرستش خداوند به آنجا برود، زیرا از شمشیر فرشتۀ خداوند میترسید. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies